در دنیای امروز، رابطه ای مستقیم بین توسعه تکنولوژی و پیشرفت در ابعاد مختلف اجتماعی، اقتصادی و سیاسی هر کشور برقرار است. به طوری که می توان گفت تکنولوژی عامل اساسی برای ایجاد ثروت، دانایی و توانایی کشورها بوده و ابزاری قدرتمند در توسعه ملی به شمار می آید. تکنولوژی طبق تعریف اسکاپ، چهار رکن اساسی دارد: انسان، ماشین، سازمان و اطلاعات که تعامل اینها با یکدیگر موجب رشد و توسعه اقتصادی می شوند.
از میان چهار رکن تکنولوژی، انسان نقش محوری و بنیادی دارد . استفاده از بهترین و مدرن ترین ماشین آلات بدون نیروی انسانی متخصص و ماهر ممکن نیست. دانشگاه محل تربیت نیروی انسانی متخصص و ماهر است و اگر این نیروی انسانی متخصص بتواند دانش و مهارت خود را در عرصه تولید و صنعت به کار ببرد، موجب پیشرفت خواهد شد.
بنابراین ارتباط صنعت و دانشگاه در هر کشوری می تواند تأثیری تعیین کننده در رشد اقتصادی آنجا داشته باشد. معمولا در راستای این تعامل وظیفه عمده دانشگاهها عبارت است از:
- آموزش و ارتقای دانش دانشجویان و آماده کردن آنان برای حضور در بازار کار
- شناخت و برطرف کردن نیازهای تحقیقاتی بخش صنعت و به روز نگهداشتن آن
از سوی دیگر بخش صنعت هم وظایفی دارد :
- نتایجی را که به کمک تحقیقات از حوزه فناوری به دست آمده در عملیات تولید محصول خود استفاده کند.
- فراهم آوردن بازار کار و اشتغالزایی مفید برای جوانان و افرادی که آموزشهای مرتبط را در دانشگاهها گذرانده اند.
امروزه متاسفانه فاصله قابل توجهی بین پتانسیلهای علمی کشور با نیازهای بخش صنعت وجود دارد که باید شکاف موجود با تعامل بیشتر صنایع و مراکز علمی و دانشگاهی پر شود. در حال حاضر، دانشگاههای ما به طور عمده بر انتقال دانش تأکید دارند یعنی یک سری دانش را از کشورهای دیگر می گیرند و به دانشجو انتقال می دهند . جالب اینکه بسیاری از دانش های اخذ شده نیز بدون بومی شدن در اختیار دانشجویان قرار می گیرند.
متاسفانه در دانشگاهها به تولید دانش کمتر توجه می شود. هر وقت در یک زمینه علمی کاری کردیم که آن علم به صورت کاربردی در خدمت جامعه قرار گرفت و گرهی از مشکلی باز کرد آن وقت می توانیم بگوییم دانش تولید کرده ایم. در کشورهای توسعه یافته، ارتباط مستمر و پویای صنعت و دانشگاه سیکل مثبتی را به وجود آورده که از طریق آن، این دو نهاد به توسعه و رشد همدیگر کمک می کنند، ولی در کشورهای توسعه نیافته این ارتباط وجود ندارد و دانشگاه به طور عمده به انتقال دانش به دانشجویان می پردازد و صنعت هم کار خودش را انجام می دهد یعنی هر کدام ساز خودشان را می زنند. در این کشورها باتوجه به اینکه صنعت و دانشگاه دو نهاد وارداتی هستند، ایجاد ارتباط بین این دو نهاد بسیار پیچیده تر است.
ما اگر توانستیم یک ارتباطی ارگانیک و غیر اجباری بین دانشگاه و صنعت برقرار کنیم، هر دو نهاد از ایجاد این رابطه سود می برند. ایجاد رابطه به صورت اجباری و دستوری یک کار روبنایی و صوری است و چندان هم موثر نیست.
اگر بین دانشگاهها و صنایع ما یک ارتباط خوب و دو طرفه ایجادشد میتوان به تحقق برنامه چشمانداز 20 ساله امیدوار بود. متاسفانه پیوند میان دو بخش علوم و فناوری با دانشگاه و صنعت در کشور ضعیف و ناپایدار است و کمتر محصول تولیدی را در کشور میتوانیم پیدا کنیم که از فرایند تحقیق و توسعه بهدست آمده باشد.
البته نمی توان فقط به دانشگاه ایراد گرفت و فقط از او انتظار داشته باشیم. صنعتگران ما نیز عمدتا همکاری قابل توجهی با دانشگاه ندارند. صنعت ما در انتظار افراد مدرکدار نیست بلکه نیازمند نیروهای کاربردی متخصص و تحولگرا است، متخصصانی که بتوانند ایده بدهند و ایده را به یک محصول و خدمت نو و رقابتی تبدیل کنند. این روزها ما زیاد از زبان بعضی از مسئولین می شنویم که علت بالا بودن بیکاران در کشور این است که فارغ التحصیلان ما به دلیل دوری دانشگاه و صنعت از هم ، مهارت و تجربه کاری ندارند. مدیران ارشد کشور باید بدانند نزدیک کردن دو تفکر دانشگاه و صنعت نیاز به زمان دارد. برای اینکه فرصت سوزی نشود و برای اینکه دیگر فارغ التحصیلان دچار این مشکل نشوندباید برنامه منسجمی را به مرحله اجرا در آورند. مسئولین
هر جامعهای برای رسیدن به توسعه حقیقی و پایدار، نیازمند یک تعامل تعریف شده بین سه نهاد علمی، سیاسی و فنی است که در قالب دانشگاه، دولت و صنعت شکل میگیرد. باتوجه به روابط ارگانیک این نهادها که یک سیستم واحد را تشکیل میدهند، نقص درهرکدام از اجزا، نقص در کل سیستم را بوجود خواهدآورد. هریک از این نهادها، خود دارای اجزأ و عناصر خاص خود بوده که بدون داشتن روابط و تعامل درست در درون آنها قادر نخواهدبود در تعامل با دو نهاد دیگر ایفای نقش کند.
پژوهشهای دانشگاهی نتوانستهاند درجهت رفع معضلات صنعتی کشور گام عمدهای بردارند که دلیل آن عدم توجه به نیازهای تحقیقاتی صنایع بوده و هست. کمتر اتفاق می افتد که یک استاد راهنما در یک دانشکده جهت پیشنهاد موضوع تحقیقاتی یا پایان نامه به دانشجویان خود، ابتدا از صنعتگران جهت آگاهی از نیازهای تحقیقاتی آنها استعلام کند.
در حال حاضر اگر از فارغ التحصیلانی که در رشته های مرتبط با صنعت تحصیل کرده اند پرسیده شود که چند بار در طول دوران تحصیل خود به بازدید از کارخانجات صنعتی برده شده اند، در خوش بینانه ترین حالت از تعداد انگشتان یک دست بیشتر نمی شود. برای ارتباط بهتر دانشگاه با صنعت باید ابتدا نیازهای بخش صنعت و معدن شناسایی شده و سپس، این موضوعات به صورت پروپوزال هایی در آید که اگر دانشجویی به دنبال عنوان پایان نامه یا کار تحقیقاتی بود با توجه به نیازهای صنعت و موضوع مورد علاقه خود، شروع به تحقیقات نماید.
این موضوع چند حسن دارد :
- جهت برطرف کردن آن مشکل راهکاری ارائه می شود.
- شخص محقق به عنوان متخصص در برطرف کردن آن مشکل خاص شناخته می شود و به نوعی آینده شغلی خود را تضمین می کند.
بیشترین ارتباط صنایع با دانشگاهها که شکل دائمی و منظم پیدا کرده است برنامه کارآموزی تابستانی دانشجویان در واحدهای صنعتی است. فارغ التحصیلان جوان دانشگاهی که در رشته های مرتبط با صنعت و معدن درس خوانده اند می توانند مدت زمان معینی در واحدهای تولیدی مشغول به کار شوند این طرح باعث می شود که نیروهای جوان، فرصت مناسبی را برای کسب تجربه و شناسائی محیط های صنعتی و بازار کار بدست آورند. این طرح بسیار خوبی است.